فهرست مقاله
- 1 ارزش تجربه پیرمرد از حد معمول فراتر رفته، اما در نهایت در همان کار قدیمی گیر افتاده است؟
- 2 عملیات، نبرد یک نفر نیست، بلکه نبردی مشترک بین گروهی از افراد است!
- 3 چرا افراد مسن میتوانند در نبردهای جدید بجنگند؟ چون دیگه لازم نیست این همه کار و بار رو تحمل کنه!
- 4 یک میدان نبرد جدید با ده برابر پتانسیل؟ یه بخش جدید راه اندازی شد!
- 5 خیلی خوب به نظر میرسد، اما پولش از کجا میآید؟
- 6 شرکتهای تجارت الکترونیک واقعاً قدرتمند به سیستمها متکی هستند، نه قهرمانان
- 7 به طور خلاصه، شرکتهای تجارت الکترونیک چگونه میتوانند از فرصتهای جدید استفاده کنند؟
- 8 آینده تجارت الکترونیک نه به قهرمانان فردی، بلکه به سود سهام نهادها تعلق خواهد داشت.
میخوام بدونم چرا این همهتجارت الکترونیکیآیا تیم نمیتواند از فرصت پلتفرم جدید استفاده کند؟ این مقاله استراتژی جنگی واقعی «دستان قدیمی که در نبردهای جدید میجنگند و دستان جدید پروژههای قدیمی را به دست میگیرند» را آشکار میکند. با جدا کردن مکانیسم تیم عملیاتی و عملکرد، عملکرد میتواند به صورت تصاعدی افزایش یابد. شما را قدم به قدم پیش میبرد تا منطق دستورات انفجاری را از هم بپاشد!
آیا متوجه شدهاید که بسیاری از شرکتهای تجارت الکترونیک در یک دور باطل گیر افتادهاند:
پلتفرمها و محصولات جدید مدام در حال ظهور هستند و به نظر میرسد که همه آنها «بازارهای میلیاردی» و «سود سهام داغ» هستند، اما آنها نمیتوانند با دیگران رقابت کنند!
为什么؟
مشکل این نیست که فرصتها وجود ندارند، بلکه این است که بسیاری از مردم نمیتوانند از آنها استفاده کنند!
ارزش تجربه پیرمرد از حد معمول فراتر رفته، اما در نهایت در همان کار قدیمی گیر افتاده است؟
تا حالا یه ضرب المثل شنیدی؟
«پیرمردها در نبردهای جدید میجنگند، مردان جدید از سرزمینهای قدیمی محافظت میکنند.»
آیا این جمله منطقی به نظر میرسد؟
کارمندان قدیمی تجربه بیشتری دارند و میدانند چگونه بجنگند، پس بگذارید وارد نبردهای جدید شوند؛ در مورد کارمندان جدید، آنها میتوانند کسب و کار قدیمی را به دست بگیرند و در حین کار یاد بگیرند، یعنی با یک تیر دو نشان بزنند!
اما در اجرای واقعی، اغلب با شکست مواجه میشود.
بسیاری از رؤسا به من گفتند که
«پیرمرد ما اصلاً نمیخواهد جنگ جدیدی راه بیندازد!»
تازه واردها حتی نمی توانند پا به پای بازیکنان قدیمی پیش بروند و اوضاع را بهم بریزند.»
منطقی به نظر میرسد، درست است؟
اما اگر بتوانید این کار را انجام دهید، میتوانید خیلی خوب از پسش بربیایید.
رازش چیه؟
عملیات، نبرد یک نفر نیست، بلکه نبردی مشترک بین گروهی از افراد است!

ما مکانیزمی به نام—— ایجاد کردهایم.
سیستم تیم عملیاتی
به چه معناست؟
به عبارت ساده، یک «اپراتور قدیمی» دیگر به تنهایی کار نمیکند، بلکه مانند یک تیم کوچک با سه یا چهار دستیار فعالیت میکند.
آیا واقعاً میتوانید به تنهایی به فروش ۱ میلیون در ماه برسید؟
تشکیل یک تیم کوچک و درآمد سه یا چهار میلیون در ماه کار سختی نیست!
为什么؟
زیرا او فقط باید جهت را درک کند، استراتژی را تعیین کند و تصمیم بگیرد. بقیه مراحل اجرا، عرضه محصول جدید، خدمات مشتری و تجزیه و تحلیل دادهها را میتوان به بخشهای دیگری تقسیم کرد.
چرا افراد مسن میتوانند در نبردهای جدید بجنگند؟ چون دیگه لازم نیست این همه کار و بار رو تحمل کنه!
با یک تیم دستیار، افراد مسن انرژی و توانایی لازم را برای رهبری تیمی دارند که به سرعت به سمت «سرزمین بیصاحب» پلتفرمها و دستههای جدید هجوم میبرد.
دیسک قدیمی چطور؟
دستیارانی که همین الان به آنها اشاره شد، سالهاست که با سالمندان کار میکنند و در مدیریت مشکلات، مراجعین و فعالیتها مشکلی ندارند.
حتی بسیاری از دستیاران، قابلیت های «شبه عملیاتی» کسب کرده اند و می توانند به تنهایی زمام امور را به طور کامل به دست بگیرند!
در این زمان، افراد قدیمی میتوانند با خیالی آسوده به کار خود ادامه دهند و افراد تازه وارد (دستیاران) میتوانند از فرصت رشد خود استفاده کنند.
ارتباط بین قدیم و جدید یک پیشرفت طبیعی است!
یک میدان نبرد جدید با ده برابر پتانسیل؟ یه بخش جدید راه اندازی شد!
گاهی اوقات با پروژه های جدیدی با «رشد انفجاری» مواجه می شویم که در نگاه اول می توانیم تشخیص دهیم که پتانسیل ده برابری دارند.
در این موقع چه باید بکنم؟
افراد قدیمی و تیم را با هم بیرون بکشید، یک بخش جدید راهاندازی کنید و ساختار را از نو بسازید!
به این ترتیب، پیرمرد انبوهی از کولهبارهای قدیمی را برای نبردی جدید حمل نمیکند، بلکه:
از صفر شروع کنید، از صفر بسازید و با تمام قوا پیش بروید!
نتیجه این رویکرد:
تیم آمادهی نبرد از درون «کپی» شد و مدام سهام جدید راهاندازی و تکثیر میکرد و یک چرخ لنگر با رشد نمایی تشکیل میداد.
خیلی خوب به نظر میرسد، اما پولش از کجا میآید؟
مکانیزم عملکرد هم فوقالعاده است!
ما یک قانون به خصوص «ضد انسانی» داریم:
عملکرد و حقوق کاملاً از هم جدا هستند.
منظورت چیه؟
اینکه خوب عمل میکنید یا نه، با میزان فروش شما تعیین نمیشود، بلکه با نحوهی فروش شما تعیین میشود.صلاحیتاینکه آیا آنها «توانایی تشکیل تیم»، «توانایی کپی کردن» و «توانایی گسترش قلمرو» را دارند یا خیر.
خیلیها میپرسند:
«اگر بر اساس عملکرد به کسی پورسانت ندهید، چه کسی حاضر است کار کند؟ آیا این ضد انسانیت نیست؟»
بهت میگم،ما این کار را انجام دادیم، و خیلی هم موفق بودیم.
زیرا ما معتقدیم که افراد نه با «دستمزدهای مقطعی» بلکه با «مسئولیتپذیری + حس موفقیت + فرصتهای توسعه» هدایت میشوند.
با این سازوکار، میتوانیم جسورانه بهترین افراد شرکت را به سختترین میدانهای نبرد وارد کنیم، به جای اینکه آنها را به عنوان «پیچهای ارشد» در یک منطقه پایدار حبس کنیم.
همکارانی که برای ملاقات آمده بودند گفتند که این چیز غیرممکن است. بعد از استفاده سیلی محکمی به صورتم خورد!
بسیاری از رؤسای همان صنعت برای بازدید آمدند و چشمانشان گرد شد:
«شماها به عنوان اپراتور هیچ پورسانتی نمیگیرید؟ چرا اینقدر سخت کار میکنید؟»
ما توضیحی ندادیم و فقط گذاشتیم خودشان امتحان کنند.
بعد از یکی دو ماه امتحان کردنش، همه میگفتند واقعاً خوشمزه است.
آنها کشف کردند که عملیات واقعاً قدرتمند، نه توسط «انگیزههای پاداش» بلکه توسط «مکانیسم سازمانی + شکلدهی فرهنگ + سیستم مجوزدهی» هدایت میشوند.
شرکتهای تجارت الکترونیک واقعاً قدرتمند به سیستمها متکی هستند، نه قهرمانان
بسیاری از شرکتهای تجارت الکترونیک کوچک و متوسط هنوز در مرحله «تکیه بر افراد با استعداد برای حمایت از خود» هستند.
یک پلتفرم و یک دسته بندی، همگی توسط یک مرد بزرگ اداره میشوند.
اگر این شخص برود، کسب و کار از هم می پاشد!
اما یک شرکت واقعاً سالم برای اداره به سیستمها، برای پیشبرد به مکانیسمها و برای رشد به تکرار متکی است.
درست مانند جنگیدن، این کار به یک ژنرال قدرتمند متکی نیست، بلکه به کل ارتش، لجستیک، خطوط تأمین و سیستم فرماندهی متکی است.
به طور خلاصه، شرکتهای تجارت الکترونیک چگونه میتوانند از فرصتهای جدید استفاده کنند؟
اولین،از یک نفر برای مبارزه در یک نبرد جدید استفاده نکنید، یک «تیم عملیاتی» تشکیل دهید تا قدرت رزمی یک نفر را گسترش دهید.
دومین،بگذارید قدیمیها قلمرو را گسترش دهند، و تازهواردها (دستیاران) در تیم قدیمی رشد کنند و بالغ شوند.
سوم،به محض اینکه یک نبرد جدید پتانسیل بالایی از خود نشان داد، فوراً تیمهای مستقل را تقسیم کنید و منابع را برای شروع یک حملهی شدید متمرکز کنید.
چهارم،قید و بندهای طرز فکر «عملکردمحور» را بشکنید و «انگیزههای فردی» را با مکانیسمهای سیستمی جایگزین کنید.
پنجم،به جای تکیه بر چند فرد با استعداد برای حفظ ظاهر، یک ارتش آهنین از عملیاتهایی بسازید که بتوانند بجنگند و تکثیر شوند.
آینده تجارت الکترونیک نه به قهرمانان فردی، بلکه به سود سهام نهادها تعلق خواهد داشت.
رقابت در تجارت الکترونیک آینده دیگر بر سر این نخواهد بود که چه کسی سریعتر حرکت میکند، عملیات بهتری دارد یا چه کسی ترافیک بیشتری دارد.
بلکه، مسئله این است که چه کسی میتواند با استفاده از یک رویکرد سیستماتیک، یک عملیات را به ده عملیات و سپس یک دپارتمان را به ده دپارتمان تبدیل کند.
این جنگ، جنگ تواناییهای سازمانی است.
به بیان صریح، این عملیات نیستند که در حال مبارزه هستند، بلکه «سیستم» شرکت است که در حال مبارزه است.
اگر هنوز در مرحلهی «هر که بیشتر کار کند، بیشتر میبرد» گیر کردهاید، پس محکوم به این هستید که فقط در نبردهای کوچک بجنگید و سودهای کوتاهمدت به دست آورید.
اما اگر میخواهید کسبوکارهای بزرگ و بلندمدتی داشته باشید، باید:
افراد را آزاد کنید، افراد را به چرخدندههایی در سیستم تبدیل کنید و یک ماشین سازمانی بسازید که واقعاً بتواند به صورت گلوله برفی عمل کند.
زیرا فرصتهای آینده متعلق به کسانی است که واقعاً میخواهند «به طور سیستماتیک رشد کنند»!
وبلاگ امید چن ویلیانگ ( https://www.chenweiliang.com/ ) به اشتراک گذاشت: «چگونه شرکتهای تجارت الکترونیک میتوانند از فرصتهای پلتفرمها و محصولات جدید استفاده کنند؟ داستان درونی چگونگی پیروزی عملیات در «نبرد جدید» کاملاً آشکار شده است!»، ممکن است برای شما مفید باشد.
به اشتراک گذاری لینک این مقاله خوش آمدید:https://www.chenweiliang.com/cwl-32717.html
برای کشف ترفندهای مخفی بیشتر🔑، به کانال تلگرام ما بپیوندید!
اگر دوست داشتید به اشتراک بگذارید و لایک کنید! اشتراک گذاری ها و لایک های شما انگیزه ادامه دار ماست!